آشوب | Ashoob.com :: News
صفحه‌ی اول  |   تماس  |   RSS
 
 
 
  خانه
■  سخن روز
■  درباره ما
■  نظر خوانندگان
■  هنر و ادبیات
■  جامعه و فرهنگ
■  تاریخ و فلسفه
■  اقتصاد و سیاست
■  دانشگاه و دانشجو
■  طرح ها و تصاوير
■  پیوندها

آشوب

Copyright ASHOOB.com ©

 

 

 

 

 

 

 

 

Powered By
PersianGig!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   

گزارش رضا بي شتاب از ششمین جشنواره تاتر و هنرهای نمایشی ایران در تبعید (گوهر مراد) پاریس

نگاه به راه

ششمين جشنوارة تأتر و هنرهاي نمايشي  ایران در تبعيد (گوهرمراد) ، با همان شكوهِ بي شائبه و با سادگي تمام برگزار شد. شكوه و سادگي و اصالتٍ بيقرار آن، بيننده را مجذوب مي كند چراكه طاق و تُرم و كوس و كرنايي در ميانه نيست و هر چه هست از خود مايه گذاشتن در مسيري درست با اعتقادي عميق است. امسال نيز همچون نخستين سال با شگفتي و شكوفاييِ تحسين برانگيز به پايان رسيد. پاياني كه هرگز   نمي توان پايانش ناميد چونكه تموج و تداومِ آغاز را، راهي به پايان نيست. نهالي كه محال مي نمود، با رسوم مأنوس و خالصانة انساني، كاشته و آبياري و حراست شد و با تمام سنگ اندازي ها و تبركشي ها، برگ و بار گسترانيده و ريشه به اعماق دوانده است. هر چند منكران در آن به ديده اي خصمانه و مزاحم بنگرند و تلاش بر رد و نفي اش بورزند. چه باك، چشمه اي كه از خويش و در خويش مي جوشد شاهد خوشگواري خويش است و رهزنان نيز راه بر نفس اش نتوانند بست. ذوق و ذهنِ زايندة هنرمندان و گردانندگانِ حاذق آن، آينه دار روز و روزگار خويش است و نور و رونق اينگونه برنامه هاي كم مثال و كاملاً مستقل از شعور و عشق نشو و نما مي نمايد و با حضور مشتاقان و دردآشنايان هر چه بيشتر منتشر مي شود. و اين خود محكي محكم است براي سنجش و مقياس جانهايي كه صادقانه و بي ريا مي انديشند و جوهر و جنم خويش به رايگان و بيگار نمي فروشند. همين كه اهل هنر در تبعيد در كنار هم و به ديدار هم خشنود مي شوند، از يكديگر نيرو و توان لازم، براي ايستادگي در برابرِ عبث و پوسيدگيِ مرثيه سازان را مي آموزند، با دوستداران خويش گفتگو مي كنند و با آنها و براي آنها مي آفرينند و مي سرايند و به صحنه مي برند، هيجاني جدي و اصيل است كه صبوري و يأسِ صميمانة تبعد را تعديل مي نمايد. و اين آگاهيِ بي بديل را به ياد مي آورد كه؛ تبعد نوعي عزيمت اعتراضي است بر جبر و جور و جهل، نپذيرفتن و انكار كردن و گردن و گرده زير بارِ زورگويان و قداره بندان خم نكردن است، و بارويي از باور و يقين به آزاديِ انسان در مقابل سيلِ ستم ساختن است، و از همه چيز خويش گذشتن در راهي است كه آگاهانه و خردمندانه، از آغاز برگزيده شده است.

جشنواره هايي بي پيرايه و بي آرايه از اين دست در شمار حركتهايي هوشمندانه و برجسته و خجسته است كه استقبال گسترده از فعاليتهاي مستقل آن، غنيمتي گرانقدر است و گواهي بر شايستگيِ شايان ذكرش مي باشد كه بايد به جان پاس اش داشت. حضور زنده و ارزنده و آزاد آن، پنجره اي ديگر در زمان مي گشايد. پنجره اي ملتهب و مشعشع از دانش و نقش و رنگ خويش و آشنايي از مكاني كه در آن به تلخي ايستاده و منتظر است. بزرگترين دست آورد اين جشنواره شناسانده هويت هنرمندان تبعيدي به مردمان ميزبان و حضور روشن آنان و درج خبر در رسانه هاي سراسري فرانسه است. و هشداري است كه هرآنچه از آنسوي مرزهاي مرتعش به سفارش و التماس دعا          مي رسد، به ديدة شك و ترديد بنگريد. بودن جوانان فرانسوي و هنرمندان اين سرزمين در كنار تبعيديانِ دور از ديار، به خودي خود فرخنده و بزرگ است، و نشان از آن دارد كه انسانِ تبعيدي تنها و منزوي نيست و با قلبي مالامال از آرزو و اميد و خلاقيت و حساسيت انساني به جهاني عاري از ظلم و بي عدالتي و حق كشي مي نگرد و نگاهش همواره مشتعل است.  جنس اينگونه جشنواره ها در ذات خود بي غل و غش اند و در صدد گشودن راهي براي مراوده و مكاتبه و مكالمه با تمام تبعيديان و رانده شدگان عالم از اقليم خويش اند. اهميت اين برنامه هاي خودگردان و گرانسنگ در آينة آينده پديدار و مشخص خواهد شد. و با تمام تنگناهاي موجود و محسوس، بر سعيِ برپادارندگان آن بايد سلام فرستاد كه با چه سرسختي و علاقه اي به كار و راه خويش باورمندانه ادامه مي دهند. هر چند سگان عوعو كنند ماه از درخشش و بخشش نور باز نخواهد ماند.

 

در حاشيه و در خصوص چند دسته

 

آنانكه نمي آيند ( منهاي آنها كه كار و زندگي و ضيق وقت امانشان را بريده است) و شركت خويش را در محافل رسمي و فرمايشي بايسته تر مي دارند، چرايش را خود بهتر مي دانند و واقف اند كه پاي در كدام دامچه مي نهند و چينه دان از كدام دانه مي انبارند. اما آنانكه به منت قدم رنجه مي دارند تا جاسوسي و سرشماري كنند، و سر و گوشي آب دهند، قرقري و نق نقي كنند و ناگهان به سان برق غيب شان بزند، جز براي دلسرد كردن و ويرانگري نمي آيند و گويي وظيفة ديگري بر دوش شان نگذاشته اند و پاي از مدار خود بيرون نمي دارند، كه بيشتر به دستة دسيسه كاران ـ كه خاموشي و فراموشي اينگونه برنامه ها را طالب اند و در مخيله مي پزند ـ تعلق قلبي و ديني و دنيايي دارند. و نيز هستند كسانيكه براي تهيه گزارش و در كسوت مخبر مي آيند اما آنچه مي نگارند به عمد و به حقد وارونه و كوچك جلوه دادن تماميت اين برنامه هاي بي پروا و معترض است. بر سر و كلة اين چند دستة كارشكن و مدهوش، مگر گرز عزرائيل فرود آيد و مددي كند.        

اندرو اشكال گرگي ظاهر است     شكل او از گرگي او مخبر است. (مولانا)

و به فرمودة خبرنگار بي بي سي“ جاي بزرگان” خالي بود. حال كدام بزرگان كه خود بحث درازدامني است. تنها شايد بشود اشاره كرد كه منظور آناني هستند كه به محافل حرفه اي قدرت و مجالس بالماسكه راه برده اند و يا آنانكه در ذهن و زبان حاميِ قدرتمدارانِ بي مروت دنيا شده اند، و در تأييدٍ وارثانِ ماه نشين جامه بر اندام دريده اند و خرقه بخشي و خرقه دوزي و بزرگ انگاري را از جدٍ جليلِ ـ فعلاً عليلِ ـ خود، مرده ريگ برده اند؟ واقعاً بايد از اين بزرگانِ جاي خالي پرسيد: “ مش اسلام خبريه!؟”         ـ اشاره به فيلم گاو نوشتة گوهر مراد.

                     

   رضا بي شتاب 2005/10/15 پاريس